سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه تنها با افراد بی عیب برادری کند، دوستانش اندک شوند . [امام صادق علیه السلام]
کل بازدیدها:----6011---
بازدید امروز: ----12-----
بازدید دیروز: ----0-----
اسراء

 

نویسنده: بهار
چهارشنبه 88/1/26 ساعت 7:46 عصر

اعجاز قرآن

مى‏دانیم پیغمبر ما خاتم است و دین او دین خاتم و جاودانه است و بلکه پیغمبران گذشته همه مقدمه بوده‏اند; یعنى در واقع مراحل ابتدایى را مى‏گذرانده‏اند و بشر هم در مکتب آنها مراحل ابتدائى را پشت‏سر مى‏گذاشته تا آماده بشود براى مرحله نهائى و با آمدن دین خاتم دیگر پیامبر جدیدى در عالم نخواهد آمد و این دین به صورت پایدار در عالم باقى خواهد ماند.

حال باید ببینیم راز خاتمیت چیست؟

ما نمى‏خواهیم وارد این مطلب بشویم و در یک رساله کوچک بنام «ختم نبوت‏» درباره راز خاتمیت مفصلا بحث کرده‏ایم. فقط اینجا یک مطلب را متذکر مى‏گردم و آن این است که:

دین خاتم در بسیارى از خصوصیات با ادیان دیگر تفاوت دارد.

یکى از آن آن خصوصیات، معجزه دین خاتم است; البته معجزه اصلى آن.

معجزات پیامبران دیگر از نوع یک حادثه طبیعى بوده است مثل زنده کردن مرده یا اژدهاشدن عصا، و یا شکافته شدن دریا و امثال آنها.

اینها هر کدام حادثه‏اى موقت است. یعنى حوادثى است که در یک لحظه و در یک زمام معین صورت مى‏گیرد و باقى ماندنى نیست.

اگر مرده‏اى زنده شود زنده شدن او در یک لحظه انجام مى‏گیرد و چند صباحى هم ممکن است زنده بماند ولى بالاخره مى‏میرد و تمام مى‏شود.

اگر عصایى اژدها مى‏گردد یک امرى است که در یک ساعت معین رخ مدهد بعد هم بر مى‏گردد بحالت اولیه‏اش.

معجزاتى که انبیاء گذشته داشته‏اند همه از این قبیلند. حتى بعضى ازمعجزات خود پیغمبر; مثل آنها که قبلا اشاره کردیم. نیز از جمله این گونه معجزات است. رفتن پیغمبر از مسجد الحرام به مسجدالاقصى یا شق القمر در شبى یا روزى انجام مى‏گیرد و تمام مى‏شود.

ولى براى دین جاودان که مى‏خواهد قرنها در میان مردم باقى باشد، چنین معجزه‏ایکه مدتى کوتاه عمر دارد; کافى نیست. چنین دینى معجزه‏اى جاودان لازم دارد.

و لهذا معجزه اصلى خاتم الانبیاء از نوع کتاب است.پیغمبران دیگر کتاب داشته‏اند و معجزه هم داشته‏اند ولى کتابشان معجزه نبود و معجزه‏شان هم کتاب نبود.

موسى تورات داشت و خودش هم مى‏گفت تورات من معجزه نیست معجزه من غیر از تورات است.

ولى پیغمبر اسلام اختصاصا کتابش معجزه‏اش نیز هست البته نه به معناى اینکه او معجزه دیگرى نداشته است; بلکهبه این معنى که کتابش هم معجزه است و این لازمه دین خاتم و دین جاوندان است.

مطلب دیگرى در مورد دین خاتم هست که باز یکى از رازهاى خاتمیت‏بشمار مى‏آید و آن این است که دوره خاتمیت نسبت‏به دوره‏هاى گذشته نظیر دوره نهائى و تخصصى است نسبت‏به دوره‏هاى ابتدائى یعنى دوره صاحب نظر شدن بشر است.

دانش‏آموز در دوره دبستان و دبیرستان فقط بهاو مى‏گویند و او یاد مى‏گیرد ولى وقتى که به دوره دانشگاه رسید و به طى کردن دوره تخصصى یعنى دوره فوق لیسانس و دکترى پرداخت; اینجا دیگر دوره صاحب نظر شدن است دوره اجتهاد در نف مربوطه است.

دوره دین خاتم براى بشر از نظر کلى نه ملاحظه یک فرد بخصوص نسبت‏به فرد دیگر دوره صاحب نظر شدن است.

در دوره صاحب نظر شدن بشر است که در مسائل دینى; اجتهاد و مجتهد شان پیدا مى‏کند. آیا در ادوار گذشته ما مجتهد داشته‏ایم؟ در ادیان ابراهیم و موسى و عیسى مجتهدى وجود داشته‏است؟ خیر; آنچه قرآن از آن تعبیر به فقاهت و تفقه در دین مى‏کند به هیچ وجه در آن ادیان به چشم نمى‏خورد.

آن کارى که امروز مجتهد با نیروى علم و استدلال و اجتهاد مى‏کند. پیغمبران گذشته مى‏کردند ولى نه با قوه اجتهاد بلکه با نیروى وحى و نبوت.

اصولا در آن ادیان زمینه اجتهاد وجود نداشت; چون خود دین باید زمینه اجتهاد در آن وجود داشته باشد یعنى در یک دین ضوابط و اصول کلى باید بیان شده باشد تا یک عده متخصص بر اساس آن کلیات و ضوابط روى فکرى و نظر مسائل جزئى را اکتشاف نمایند.

ادیان گذشته به دلیل اینکه درس دوره ابتدائى بود، نمى‏توانست اصول و کلیات را بیان نماید، زیرا بشر استعداد فراگیرى آنها را نداشت.

اصطلاح رائجى است که مى‏گوید: پیغمبران مرسل و غیر مرسل، پیغمبران مرسل یعنى پیغمبرانى که صاحب شریعت و قانون هستند مثل ابراهیم، موسى، عیسى و پیغمبران غیر مرسل یعنى پیغمبرانى که تابع پیغمبران دیگر و مبلغ شریقت آنانند و از خودشان قانونى نداشته‏اند.

کارى که هم اکنون مجتهدان مى‏کنند همان کارى است که پیغمبران دسته دوم مى‏کرده‏اند. البته مجتهد کارش منحصر به این نیست و علاوه بر اجتهاد حاکل شرعى ورهبر مردم است آمر به معروف و ناهى از منکر در میان مردم است او مصلح میان امت‏بوده و موظف است که مفاسد را اصلاح نماید.

همین کار را نیز در گذشته پیغمبران انجام مى‏دادند ولى در دین خاتم دیگر پیغمبرى بخاطر این جهات مبعوث نمى‏گردد بلکه مجتهدان از عهده چنین وظایفى بر مى‏آیند.

این است معناى حدیثى که پیغمبر فرمود: علماء امتى کانبیاء بنى اسرائیل. علماء امت من مانند انبیاء بنى‏اسرائیل مى‏باشد التبه مقصود آن عده از انبیاء بنى اسرائیل است که کارشان فقط تبلیغ و تفهیم و تعلیم و ترویج‏شریعت موسى بوده است.

این است که مى‏گوییم دوره انبیاء گذشته دوره وحى است. به این معنى که حتى تبلیغ و ترویج را هم مى‏بایست انبیاء انجام بدهند. ولى در دوره دین خاتم، یک سلسله کارها یعنى کارهایى که مربوط به عالم تبلیغ و ترویج است و یا مربوط به استنباط کلیات از جزئیات است آن را دیگر علماء انجام میدهند نه پیغمبران.

پى علماء از این نظر و در این حدود و نه بیشتر، جانشین پیغمبرانند، نه همه پیغمبران، بلکه جانشین پیغمبرانى که صاحب شریعت نیستند

ادامه دارد...بررسی دو شبهه درباره مصحف امام علی(ع)


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • امام رضا علیه السلام
    اعمال ثوابی که خدا نمی پذیرد!
    راهکارهای عملی برای دیدار امام زمان!
    صلوات
    آیینه
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  •